7 راه برای رسیدن به علائم بیماری قلبی در کودکان نی نی سایت شما
در این دوره تعدادی فرماندار کل هم توسط نادرشاه، کریم خان و آغا محمد خان برای گیلان منصوب شدند ولی دوره آنها عمدتاً کوتاه بود. این سند نشان میدهد که شمیر از امرا و سلاطین دوره صفویه بودهاست. بودهاست که حداقل از قرن سوم وجود داشتهاست. شعر و موسیقی از دورههای گذشته جایگاه مهمی در فرهنگ گیلانیان داشتهاست به نحوی که در بیشتر مراسم سنتی مثل مراسم عروسی (عروس بران، حنابندان و…)، مراسم پیشواز نوروزی (عروس گوله، نوروزی خوانی، آینه تکم و…) مراسم کشاورزی (نشاء، وجین و…) ترانههای خاصی اجرا میشدهاست. در گویش کَلهری در ابتدای بیشتر افعال حرفی وجود ندارد و افعال بدون پیشوند هستند اما در ابتدای فعلها در گویش اردلانی «ئه» و در گویش کورمانجی و سُورانی (اربیلی و مُکریانی) «د» در ابتدای فعل وجود دارد مثال:کرمانشاهی:چم (میروم) اردلانی: ئهچم (میروم)، سُورانی مُکریانی: دهروم (میروم) و کرمانجی (ده چم) که اگر این موضوع را از لحاظ زبانشناسی بررسی کنیم لهجه اردلانی خیلی به پارسی باستان (هخامنشی) نزدیک تر است. قرار دارد اما چنانچه از مثالها پیداست با فعل وارد مطابقه نمیشود. همانطور که گفتیم این بیماری عمدتاً ریهها را درگیر میکند؛ اما میتواند بخشهای دیگر بدن مثل شکم، غدد، استخوانها و سیستم عصبی را هم تحتتأثیر قرار بدهد.
در این دسته، کردی شمالی (کُرمانجی)، بلوچی، تاتی لردی، تاتی کرینی و تا حدودی تاتی کجلی قرار دارند. حروف اضافه اولیه محتوی معنایی محدودی دارند و عموماً متممهای زیر مجموعه فعلی را مشخص میکنند اما گاهی موقعیتهای زمانی و مکانی را نیز بیان میکنند. سرانجام بسته به نوع حرف اضافه، متممهای واژه بستی لزوماً به حروف اضافه ملحق نشده و به صورت جداگانه ظاهر میشوند. از سوی دیگر حروف اضافه مطلق متمم واژه بستی میگیرند دو حرف اضافه bӗ به معنای (بدونِ) و tâ به معنای (تا) همتای کامل ندارند. حروف اضافه bo و lagal یا latak به معنای (با) که همواره حروف اضافه ساده ای در نظر گرفته میشوند نمیتوانند با متمم واژه بستی ترکیب شوند مگر آنکه از نظر واجی تغییر کنند. عامل دوم ظاهر شدن متمم است؛ بعضی حروف اضافه متمم خود را به صورت واژه بست دریافت میکنند، همچنین تناوب در صورت متمم باعث میشود تا حروف اضافه به صورت تک واژگونههایی نمود یابند.
در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت، با تنگدستی و مرارتهای دور از وطن در مدرسه کشیشهای فرانسوی آغاز کرد. گایگر به کاربرد ارگاتیو در بیشتر زبانهای ایرانی، ازجمله پشتو، بلوچی، کردی مرکزی (گویش اردلانی) کردی شمالی (کرمانجی)، تالشی، یغنابی، و زبانهای دیگر، که ساخت ارگتیو را حفظ کردهاند اشاره کرد. یکی از ویژگیهای گویش اردلانی استفاده از پسوند (گ) است که مخصوص ته لهجه سنندجی میباشد و قدمت این لهجه را میرساند که به زبان پهلوی ساسانی و حتی پارسی باستان میرسد که البته در مناطق غیر از شهر سنندج و در روستاها و شهرستانهای تابعه (g) به (i) تبدیل میشود که در لهجه کرمانجی نیز به این شکل است. گویش اردلانی (ته لهجه سنندجی) تنها گویش کردی است پسوند (گ)، g باستانی را در زبان پهلوی حفظ کردهاست. مهمترین ویژگی لهجه اردلانی شروع فعلها با تک واژه /a/مانند پارسی هخامنشی است. در کَلهری لهجهها و زیر لهجههایی وجود دارد که تفاوت در آنها تنها بر سر طرز تلفظ واژگانی است؛ که همین مورد هم اختلاف بر سر دستهبندی گویش و لهجه را به وجود میآورد در نتیجه لهجههایی مانند کُلیایی در شهر سنقر و گَروسی در شهر بیجار تأثیراتی را از لهجه اردلانی گرفتهاند. نظام کُنایی در دستهای دیگر از زبانهای ایرانی همچون دشتی، لارستانی، کردی مرکزی (اردلانی)، تاتی دروی، تاتی کهلی و تاتی گیلوانی صورتی متفاوت دارد.
گایگر در سال ۱۸۹۳ به بررسی ساخت گذشتهٔ مجهول در زبانهای ایرانی پرداخت و استفادهٔ گستردهٔ ساخت مجهول را در پارسی باستان خاطرنشان کرد. نارسایی قلب که گاه به آن نارسایی احتقانی قلب نیز گفته میشود، بدان معناست که قلب، خون را آنگونه که باید پمپ نمیکند. بیشتر کاردیومیوپاتیها از این نوع هستند و شایعترین علت آن ایسکمی در قلب است که میتواند در ناکافی بودن اکسیژن مورد نیاز ماهیچه قلب تعریف شود. و باید به آن ایراد گرفت زیرا گویش اردلانی چه از لحاظ دستوری و لغوی با سُورانی (اربیلی و مُکریانی) متفاوت است گویش سُورانی (اربیلی و مُکریانی) به پهلوی اشکانی نزدیک است در حالی که گویش اردلانی به پارسی باستان و پهلوی ساسانی نزدیک است البته تأثیراتی را نیز از زبان پارتی اشکانی و اوستا گرفتهاست. اما نمیدانم تا چه حد با اقبال مواجه شوند. این بیماری شکل رایج از زوال عقل بوده، اما شیوع آن بهطور دقیق مشخص نیست و بسیاری از ابتلاها تشخیص داده نمیشوند. اما مطالعات نشان میدهند که این روش در کاهش درد شانه چندان مؤثر نیست. نسل دوم سولفونیلاورهها بهطور معمول هموگلوبین گلیکوزیله را به میزان ٪۲-۱ کاهش میدهند.